رویکردهای سیاسی، حقوقی به توقیعات امام زمان (عج)
فرستادن پیامبران لازمه رشد و تربیت جامعه انسانی
یَا هَذَا یَرْحَمُکَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً وَ لَا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ قُلُوباً وَ أَلْبَاباً ثُمَّ بَعَثَ النَّبِیِّینَ (ع) مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ یَأْمُرُونَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِیَتِهِ وَ یُعَرِّفُونَهُمْ مَا جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خَالِقِهِمْ وَ دِینِهِمْ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلَائِکَةً.ای احمد- که خدا تو را مورد رحمت خویش قرار دهد- بی تردید خداوند متعال مخلوقش را بی دلیل نیافریده است و آنها را سر خود رها نکرده است. بلکه آنها را با قدرت خویش آفریده و آنها را مجهز به اسبابی چون گوش و چشم و روح و عقل کرده است. بعد از آن، پیامبرانی را جهت بشارت دادن و ترساندن ایشان برانگیخت تا آنها را به اطاعت او امر کرده و از معصیتش نهی کنند. آن دسته از اوامر الهی و دینی را که با عقل هایشان درک نمی کردند، به ایشان بیاموزند. کتابهایی را بر ایشان نازل کرد و ملائکه ای را بر آنان برانگیخت.
مشروعیت الهی امام (ع) و بی نیازی او از مردم
«عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَکُمْ رُوحَ الْیَقِینِ وَ أَجَارَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ إِنَّهُ أُنْهِی إِلَیَّ ارْتِیَابُ جَمَاعَةٍ مِنْکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّکِّ وَ الْحَیْرَةِ فِی وُلَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِکَ لَکُمْ لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فِیکُمْ لَا فِینَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَى غَیْرِهِ وَ الْحَقُّ مَعَنَا فَلَنْ یُوحِشَنَا مَنْ قَعَدَ عَنَّا وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»خداوند ما و شما را از فتنه ها مصون دارد. به ما و شما روح یقین عنایت کند و همه ما را بد عاقبتی در پناه خود حفظ کند. به من خبر رسید که عده ای از شما در دینشان دچار تردید شده و در مورد امام خود گرفتار شک و حیرت گشته اند. این مسئله مرا ناراحت و آرزده کرد. البته نه به خاطر خودم که به خاطر خود شما. به خاطر اینکه خدا با ما است و ما نیازی به غیر او نداریم. حق با ماست از این رو از روگردانی دیگران هراسی نداریم. ما تربیت یافتگان خدائیم و بقیه مخلوقات تربیت یافتگان ما هستند.
معین بودن ائمه (ع) مسلمین و قابل انتخاب نبودن آن
إِنَّ الْمَاضِیَ (ع) مَضَى سَعِیداً فَقِیداً عَلَى مِنْهَاجِ آبَائِهِ (ع) حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ فِینَا وَصِیَّتُهُ وَ عِلْمُهُ وَ مِنْهُ خَلَفُهُ وَ مَنْ یَسُدُّ مَسَدَّهُ وَ لَا یُنَازِعُنَا مَوْضِعَهُ إِلَّا ظَالِمٌ آثِمٌ وَ لَا یَدَّعِیهِ دُونَنَا إِلَّا کَافِرٌ جَاحِدپدرم با سعادت کامل درگذشت. او روش و سیره پدرانش را قدم به قدم پیروی کرد. اکنون نیز وصیت و علم او نزد من است. من جانشین و جایگزین او هستم و احدی با من بر سر جانشینی ایشان منازعه نمی کند، مگر اینکه ظالم و گناهکار باشد. کسی چنین ادعایی نمی کند، مگر اینکه منکر و کافر باشد.
تعیین امام (ع) از جانب خدا؛ نفی دموکراسی در تعیین امام
أَ وَ مَا رَأَیْتُمْ کَیْفَ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ مَعَاقِلَ تَأْوُونَ إِلَیْهَا وَ أَعْلَاماً تَهْتَدُونَ بِهَا مِنْ لَدُنْ آدَمَ (ع) إِلَى أَنْ ظَهَرَ الْمَاضِی (ع) ؟ کُلَّمَا غَابَ عَلَمٌ بَدَا عَلَمٌ وَ إِذَا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ أَبْطَلَ دِینَهُ وَ قَطَعَ السَّبَبَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ کَلَّا مَا کَانَ ذَلِکَ وَ لَا یَکُونُ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ یَظْهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُون.آیا توجه نکردید که خداوند از زمان آدم تا کنون مراکزی را قرار داد تا آنها را قصد کنید و نشانه هایی را برایتان نصب کرد تا بواسطه آنها هدایت شوید؟ هر گاه نشانه ای گم می شد، نشانه ای دیگر را جایگزین آن می ساخت و هر گاه ستاره ای افول می کرد، ستاره ای دیگر طلوع می کرد. متاسفانه زمانی که پدرم وفات کرد، گمان کردید که خداوند متعال دینش را باطل کرد و واسطه میان خود و خلقش را از میان برداشت! ابدا چنین نبوده و تا روز قیامت نیز چنین نخواهد بود. آری خداوند نشانه های هدایت را آشکار می کند ولو اینکه خیلی ها از پذیرش آن اکراه داشته باشند.
دموکراسی؛ خطا و آزمون
فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی یَا مَوْلَایَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِی تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِیَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ مُصْلِحٌ قَالَ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا یَعْلَمَ أَحَدٌ مَا یَخْطُرُ بِبَالِ غَیْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَهِیَ الْعِلَّةُ أَیَّدْتُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَقْبَلُ ذَلِکَ عَقْلُکَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الرُّسُلِ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْکُتُبَ وَ أَیَّدَهُمْ بِالْوَحْیِ وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ فَأَهْدَى إِلَى ثَبْتِ الِاخْتِیَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَى وَ عِیسَى هَلْ یَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ کَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَى الْمُنَافِقِ بِالاخْتِیَارِ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمَا وَ هُمَا یَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَى کَلِیمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ کَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْیِ عَلَیْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْیَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْکَرِهِ لِمِیقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِینَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ یَشُکَّ فِی إِیمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِیَرَتُهُ عَلَى الْمُنَافِقِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا الْآیَةَ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِیَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَى الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِیَارَ لِمَنْ لَا یَعْلَمُ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ مَا تُکِنُّ الضَّمَائِرُ وَ یَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِیَارِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِیَرَةِ الْأَنْبِیَاءِ عَلَى ذَوِی الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ.عرض کردم. آقای من مرا بفرمایید که چرا خداوند اجازه نداده است که خود مردم، امامشان را انتخاب کنند!؟ فرمود: امام مصلح یا مفسد؟ عرض کردم. امام مصلح فرمود: آیا ممکن است که انتخاب مردم اشتباه از آب دربیاید و شخص فاسدی را انتخاب کنند؟ زیرا آنها از اعماق دل همدیگر خبر ندارند. عرض کردم، بله ممکن است. فرمود: علت همان است.
این مطلب را با دلیل روشن بیان می کنم که مورد پذیرش عقلت قرار گیرد. از پیامبرانی بگو که خداوند آنها را برگزید و کتابهای آسمانی بر ایشان نازل کرد و آنها را با وحی و عصمت یاری کرد. زیرا آنها بزرگان امت خود بودند و بهتر از دیگران می توانستند انتخاب کنند. آیا ممکن است که برخی از آنها مانند موسی و عیسی با وجود اینکه از عقل کامل و علم سرشار الهی و نزول وحی بهرمند بودند، در انتخاب خود دچار اشتباه شوند؟ مثلا بخواهند مومنی را انتخاب کنند. اما اشتباها منافقی را انتخاب کنند؟ عرض کردم. ممکن نیست. فرمود: به عنوان مثال حضرت موسی که با خدا سخن می گفت با آن همه عقل و علم و نزول وحی بر او، بهترین های قومش را که هفتاد تن بودند، برای میقات پروردگارش انتخاب کرد.
آنها کسانی بودند که موسی ع در ایمانشان و اخلاصشان شک نداشت. اما تمام آنها منافق از آب در آمدند. خداوند متعال در اینباره می فرماید: موسی از میان قومش هفتاد مرد را برای میقات ما انتخاب کرد تا آنجا که می فرماید: گفتند: ما ابدا به تو ایمان نمی آوریم تا اینکه خدا را به صورت آشکار ببینیم. به همین خاطر نیز صاعقه آنها را گرفت.
زمانی که می بینیم. انتخاب بنده برگزیده خدا به خطا می رود. در حالی که او گمان می کرد آنها بهترین قومش هستند، می فهمیم که حق انتخاب تنها برای کسی است که از زوایای مخفی قلب ها آگاه باشد و سراپرده پنهان افراد برای او آشکار باشد. باز متوجه می شویم که انتخاب مهاجرین و انصار ارزش نخواهد داشت. زیرا ما دیدیم که انبیاء زمانی که قصد انتخاب مصلحین را دارند، مفسدین را انتخاب می کنند!
نفی اکراه بر پذیرش حق؛ اختیار مردم در پذیرش حجت خدا
وَ لَوْ قَدْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا قَدْ مَنَعَهُ عَنْهُ وَ أَزَالَ عَنْهُ مَا قَدْ جَرَى بِهِ مِنْ حُکْمِهِ لَأَرَاهُمُ الْحَقَّ ظَاهِراً بِأَحْسَنِ حِلْیَةٍ وَ أَبْیَنِ دَلَالَةٍ وَ أَوْضَحِ عَلَامَةٍ وَ لَأَبَانَ عَنْ نَفْسِهِ وَ قَامَ بِحُجَّتِهِ وَ لَکِنَّ أَقْدَارَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تُغَالَبُ وَ إِرَادَتَهُ لَا تُرَدُّ وَ تَوْفِیقَهُ لَا یُسْبَقُ.اگر خداوند به چیزی که از آن منع کرده است ، اجازه می داد و آنچه را که از حکم حکیمانه اش جاری کرده است، بر می داشت، حق را آشکارا با آراستگی تمام و ادله روشن و نشانه های واضح ظاهر می کردم. آن وقت آن حجت پنهان از خودش پرده بر می داشت و ادله خود را بیان می کرد. لکن آنچه که خدا قدرت خدا مغلوب نمی شود و اراده او برنمی گردد و کسی نمی تواند از توفیقش سبقت بگیرد.
وَ لَوْ لَا أَنَّ أَمْرَ اللَّهِ لَا یُغْلَبُ وَ سِرَّهُ لَا یُظْهَرُ وَ لَا یُعْلَنُ لَظَهَرَ لَکُمْ مِنْ حَقِّنَا مَا تَبْتَزُّ مِنْهُ عُقُولُکُمْ وَ یُزِیلُ شُکُوکَکُمْ وَ لَکِنَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتاب.
آری اگر چنین نبود که اراده خدا بر پوشیده ماندن فضائل ما مغلوب نمی شود و اسرارش فاش نمی گردد، عظمت ما آشکار می شد و عقل های شما را مبهوت خود می کرد و شک و تردید هایتان را از بین می برد. اما اراده خدا چنین نیست و هر چه او بخواهد، همان می شود و برای هر مدتی کتاب مخصوصی است.
ضرورت شایستگی های کاملا متفاوت برای متصدی امامت
وَ جَعَلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ إِخْوَتِهِمْ وَ بَنِی عَمِّهِمْ وَ الْأَدْنَیْنَ فَالْأَدْنَیْنَ مِنْ ذَوِی أَرْحَامِهِمْ فَرْقاً بَیِّناً تُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةُ مِنَ الْمَحْجُوجِ وَ الْإِمَامُ مِنَ الْمَأْمُومِ بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَع حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَیَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَى سَوَاءٍ وَ لَادَّعَى أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ أَحَدٍ وَ لَمَا عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا الْعِلْمُ مِنَ الْجَهْل.میان آنها و برادران و پسر عموهایشان و تمام نزدیکانشان تفاوت فاحشی قرار داد. تا حجت الهی از غیر حجت و امام از ماموم شناخته شود و مشتبه نشود. به این صورت که آنها را از گناهان مصونیت بخشید و از عیب ها پیراسته ساخت و از پلیدی ها دور کرد و از اشتباهات پاک کرد و آنها را گنجینه علم و امانت دار حکمت و محل استقرار سرّش قرار داد. آنها را با ادله مختلف یاری کرد و اگر این تفاوت ها نبود، همه مردم یکسان می شدند و هر کسی مدعی ولایت الهی می شد. حق از باطل و عالم از جاهل شناخته نمی شد.
وَ بَایَنَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَیْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذِی جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَیْهِمْ وَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنَ الدَّلَائِلِ الظَّاهِرَةِ- وَ الْبَرَاهِینِ الْبَاهِرَةِ وَ الْآیَاتِ الْغَالِبَة.
و میان ایشان و مردم فاصله معنوی ایجاد کرد, با فضائلی که در ایشان قرار داد و دلائل روشن و براهین آشکار و معجزات غالبی که به آنان عنایت فرمود.
مطیع خدا بودن
وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ مَا عَصَیْتَهُ وَ تَمَسَّکْتَ بِحَبْلِهِ فَارْتَضَیْتَهُ وَ خَشِیتَهُ وَ رَاقَبْتَهُ وَ اسْتَحْیَیْتَهُ.و از مطیع خدا بودی و معصیتش را نکردی و به او و دستاویزش چسبیدی. در نتیجه او را از خود راضی کردی و ترسیدی و مراقب اطاعتش بودی و اوامرش را اجابت کردی
تبعیت از خدا و اولیای الهی
وَ کُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّکَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِیکَ سَامِعاً وَ إِلَى وَصِیَّةِ أَخِیکَ مُسَارِعاً.مطیع خدا و پیرو جدت و حرف شنوی از پدرت و عمل کننده به وصیت برادرت بودی
محبت و دلسوزی
فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ مَحَبَّةِ صَاحِبِکُمْ وَ رَحْمَتِکُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَیْکُمْ لَکُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِکُمْ فِی شُغُلٍ مِمَّا قَدِ امْتُحِنَّا بِهِ مِنْ مُنَازَعَةِ الظَّالِمِ الْعُتُلِّ الضَّالِّ الْمُتَتَابِعِ فِی غَیِّهِ الْمُضَادِّ لِرَبِّهِ الْمُدَّعِی مَا لَیْسَ لَهُ الْجَاحِدِ حَقَّ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ الظَّالِمِ الْغَاصِبِ.خدا شاهد است که قصد خیر خواهی شما را داشتم. آری اگر محبت و علاقه و دلسوزی ما نسبت به شما نبود، از ارتباط و گفتگوی با شما به امتحانات الهی مشغول می شدیم. امتحان به اینکه گرفتار به ظالم پر روی گمراهی شده ام که از افکار باطلش تبعیت می کند و با پروردگارش به جنگ بر می خیزد و مدعی چیزی می شود که برای او نیست و منکر حق کسی می شود که خداوند متعال اطاعت او را واجب ساخته است.
اخلاص و خیرخواهی
فَلَمَّا أَزِفَ ارْتِحَالِی وَ تَهَیَّأَ اعْتِزَامُ نَفْسِی غَدَوْتُ عَلَیْهِ مُوَدِّعاً وَ مُجَدِّداً لِلْعَهْدِ وَ عَرَضْتُ عَلَیْهِ مَالًا کَانَ مَعِی یَزِیدُ عَلَى خَمْسِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَتَفَضَّلَ بِالْأَمْرِ بِقَبُولِهِ مِنِّی فَابْتَسَمَ وَ قَالَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ اسْتَعِنْ بِهِ عَلَى مُنْصَرَفِکَ فَإِنَّ الشُّقَّةَ قُذْفَةٌ وَ فَلَوَاتِ الْأَرْضِ أَمَامَکَ جُمَّةٌ وَ لَا تَحْزَنْ لِإِعْرَاضِنَا عَنْهُ فَإِنَّا قَدْ أَحْدَثْنَا لَکَ شُکْرَهُ وَ نَشْرَهُ وَ رَبَضْنَاهُ عِنْدَنَا بِالتَّذْکِرَةِ وَ قَبُولِ الْمِنَّةِ فَبَارَکَ اللَّهُ فِیمَا خَوَّلَکَ وَ أَدَامَ لَکَ مَا نَوَّلَکَ وَ کَتَبَ لَکَ أَحْسَنَ ثَوَابِ الْمُحْسِنِینَ وَ أَکْرَمَ آثَارِ الطَّائِعِینَ فَإِنَّ الْفَضْلَ لَهُ وَ مِنْهُ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَرُدَّکَ إِلَى أَصْحَابِکَ بِأَوْفَرِ الْحَظِّ مِنْ سَلَامَةِ الْأَوْبَةِ وَ أَکْنَافِ الْغِبْطَةِ بِلِینِ الْمُنْصَرَفِ وَ لَا أَوْعَثَ اللَّهُ لَکَ سَبِیلًا وَ لَا حَیَّرَ لَکَ دَلِیلًا وَ اسْتَوْدِعْهُ نَفْسَکَ وَدِیعَةً لَا تَضِیعُ وَ لَا تَزُولُ بِمَنِّهِ وَ لُطْفِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یَا أَبَا إِسْحَاقَ قَنَّعَنَا بِعَوَائِدِ إِحْسَانِهِ وَ فَوَائِدِ امْتِنَانِهِ وَ صَانَ أَنْفُسَنَا عَنْ مُعَاوَنَةِ الْأَوْلِیَاءِ لَنَا عَنِ الْإِخْلَاصِ فِی النِّیَّةِ وَ إِمْحَاضِ النَّصِیحَةِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَى مَا هُوَ أَنْقَى وَ أَتْقَى وَ أَرْفَعُ ذِکْراًآنگاه که عزم آمدن کردم و مهیا شدم. صبح گاهان خدمتشان رسیدم تا خداحافظی کنم و عهد و پیمان خودم را تازه نمایم. تمام داراییم را که بیش از پنج هزار درهم می شد، خدمت امام تقدیم کردم و از ایشان خواستم تا با قبول آنها مرا مفتخر نمایند. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: ابا اسحاق آنها را خرج راهت کن. سختی ها و بیانان ها در پیش است.
از اینکه هدایایت را نپذیرفتم ناراحت نشو! زیرا ما پول نگرفته از تو قدردانی کردیم و از این لطف تو یاد خواهیم کرد. خداوند به داراییت برکت دهد و برایت حفظ کند و بهترین ثواب نیکوکاران را به تو ارزانی دارد و کریمانه ترین اعمال فرمانبرداران را برایت بنویسد. تمام عنایات متعلق به او و از اوست.
از خدا می خواهم تا تو را با سلامتی کامل به دوستانت ملحق کند و بازگشتت را آسان نماید. راهت را سخت و نشانه های راه را مبهم نکند. خودت را به امانت نزد خدا بسپار تا از قضل خدا تلف نشود.ان شاء الله
ای ابا اسحاق خدا ما را به عنایات خودش قانع کرده است. روح و جانمان را مصونیت بخشید تا دوستانمان را نه از سر طمع که از سر اخلاص و خیرخواهی و به قصد رسیدن به ثواب الهی که ماندگارتر و رفیع تر است، یاری کنیم.
اطلاعات دقیق امام (ع) درباره امت
نَحْنُ وَ إِنْ کُنَّا نَائِینَ بِمَکَانِنَا النَّائِی عَنْ مَسَاکِنِ الظَّالِمِینَ حَسَبَ الَّذِی أَرَانَاهُ اللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِیعَتِنَا الْمُؤْمِنِینَ فِی ذَلِکَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْیَا لِلْفَاسِقِین فَإِنَّا نُحِیطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِی أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثِیرٌ مِنْکُمْ إِلَى مَا کَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ .اگر چه محل زندگی ما تا زمانی که حکومت های ظلم پابرجا هستند، به خاطر مصلحت ما و شیعیانمان از ظالمان دور است. اما ما از اخبار شما اطلاع کاملی داریم و هیچ یک از اتفاقاتی که برای شما می افتد از ما مخفی نمی ماند. ما از لغزش های شما باخبریم. از زمانی که بسیاری از شما از روش گذشتگان صالحتان دور شدید و عهد خدا را در تبیعت از ما به دست فرآموشی سپردید!
جدیت امام (ع) در برطرف کردن مشکلات امت
کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ.گویا نمی دانید که ما در رسیدگی به مسائل شما کوتاهی نمی کنیم و همیشه به یاد شما هستیم؟ اگر چنین بود حوادث و بلایا شما را احاطه می کردند و دشمنان شما را نابود می کردند.
برخورد با مدعیان حاکمیت الهی
وَ قَدِ ادَّعَى هَذَا الْمُبْطِلُ الْمُدَّعِی عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ بِمَا ادَّعَاهُ فَلَا أَدْرِی بِأَیَّةِ حَالَةٍ هِیَ لَهُ-؟ رَجَا أَنْ یُتِمَّ دَعْوَاهُ بِفِقْهٍ فِی دِینِ اللَّهِ؟ فَوَ اللَّهِ مَا یَعْرِفُ حَلَالًا مِنْ حَرَامٍ وَ لَا یُفَرِّقُ بَیْنَ خَطَإٍ وَ صَوَابٍ أَمْ بِعِلْمٍ؟ فَمَا یَعْلَمُ حَقّاً مِنْ بَاطِلٍ وَ لَا مُحْکَماً مِنْ مُتَشَابِهٍ وَ لَا یَعْرِفُ حَدَّ الصَّلَاةِ وَ وَقْتَهَا أَمْ بِوَرَعٍ؟ فَاللَّهُ شَهِیدٌ عَلَى تَرْکِهِ الصَّلَاةَ الْفَرْضَ أَرْبَعِینَ یَوْماً یَزْعُمُ ذَلِکَ لِطَلَبِ الشَّعْوَذَةِ وَ لَعَلَّ خَبَرَهُ تَأَدَّى إِلَیْکُمْ وَ هَا تِیکَ ظُرُوفُ مُسْکِرِهِ مَنْصُوبَةٌ وَ آثَارُ عِصْیَانِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَشْهُورَةٌ قَائِمَةٌ أَمْ بِآیَةٍ؟ فَلْیَأْتِ بِهَا أَمْ بِحُجَّةٍ؟ فَلْیُقِمْهَا أَمْ بِدَلَالَةٍ؟ فَلْیَذْکُرْهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ. ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ الَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ. قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ ائْتُونِی بِکِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ. وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ. وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ فَالْتَمِسْ تَوَلَّى اللَّهُ تَوْفِیقَکَ مِنْ هَذَا الظَّالِمِ مَا ذَکَرْتُ لَکَ وَ امْتَحِنْهُ وَ اسْأَلْهُ عَنْ آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ یُفَسِّرُهَا أَوْ صَلَاةٍ یُبَیِّنُ حُدُودَهَا وَ مَا یَجِبُ فِیهَا لِتَعْلَمَ حَالَهُ وَ مِقْدَارَهُ وَ یَظْهَرَ لَکَ عَوَارُهُ وَ نُقْصَانُهُ.این مرد فاسد که به خداوند افتراهای دروغین می بندد. مدعی امامت شده است و من نمی دانم که به خاطر کدامین فضلیت امید به چنین مقامی دوخته است!؟
آیا دین شناسی فقیه است؟ به خدا قسم که او حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و خطا را از درست جدا نمی کند.
آیا به علم خود امیدوار شده است؟ در حالی که حق را از باطل تشخیص نمی دهد و محکم را از متشابه نمی شناسد. حتی او احکام نماز و اوقات آن را نمی داند!
آیا زهد و ورعش امید امامت را در دل او کاشته است؟ خدا شاهد است که او چهل روز نماز را ترک کرد تا شعبده بازی را یاد بگیرد. شاید به این زودی ها خبر آن به شما نیز برسد . ظرف های شرابش در کنار هم چیده شده اند و آثار معصیتش در شناخته شده و برپاست.
آیا نشانه ای بر امامتش دارد؟ پس بیاورد! آیا دلیل بر امامتش دارد؟ اگر دارد، اقامه کند! آیا آیه و روایتی بر امامت او دلالت می کند؟ اگر چنین است، آن را ذکر کند.
خداوند عزّوجلّ در کتابش می فرماید:بنام خدای بخشنده و مهربان نزول تدریجی کتاب از سوی خدایی شکست ناپذیر و حکیم است. ما زمین و آسمان و هر آنچه که در میان آنهاست را جز به حق نیافریدیم و مهلت خاصی را برای آن قرار دادیم و کسانی که انکار می کنند. از آنچه که ترسانده می شوند، رویگردانند. بگو: خدایانی که آنها را پذیرفته اید. آیا چیزی خلق کرده اند؟ آنچه را که در زمین آفریده اند، به من نشان دهید. یا نکند در خلقت آسمانها شراکت داشته اند! اگر راست می گویید از کتب آسمانی قبل از قرآن و یا نوشته های پیشینیان دلیلی بر اثبات مدعای خود بیاورید.
و چه کسی گمراه تر از کسی است که خدا را رها کرده و چیزی را می خواند که تا روز قیامت هم پاسخی به او نخواهد داد و از درخواست های دعا کنندگان غافلند و زمانی که همگان برانگیخته می شوند، خدایان دشمنانشان خواهند بود و عبادت بندگان خود را انکار خواهند کرد.
خداوند توفیقت دهد. از این ظالم درخواست کن و او را امتحان کن و از او درباره آیه ای سوال کن تا آن را برای تو تفسیر کند. یا از نماز بپرس تا احکام و واجبات آن را برایت توضیح دهد. تا از حال و روز او و شان و منزلتش برایت روشن شود و ایرادات و نواقصش برایت آشکار گردد.
توجه کامل امام (ع) نسبت به شیعیان و دلسوزی نسبت به آنان
رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّلْتِ فِی کِتَابِ التَّوَاقِیعِ مِنْ أُصُولِ الْأَخْبَارِ قَالَ حَمَلْتُ الْکِتَابَ وَ هُوَ الَّذِی نَقَلْتُهُ مِنَ الْعِرَاقِ قَالَ کَتَبَ معقلة [مَصْقَلَةُ بْنُ إِسْحَاقَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ رُقْعَةً یُعْلِمُهُ فِیهَا أَنَّ الْمُنَجِّمَ کَتَبَ مِیلَادَهُ وَ وَقَّتَ عُمُرَهُ وَقْتاً وَ قَدْ قَارَبَ ذَلِکَ الْوَقْتَ وَ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ فَأَحَبَّ أَنْ یَسْأَلَهُ أَنْ یَدُلَّهُ عَلَى عَمَلٍ یَعْمَلُهُ یَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْصَلَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ رُقْعَةً بِعَیْنِهَا کَتَبَهَا فَکَتَبَ إِلَیْهِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مَتَّعَنِیَ اللَّهُ بِکَ قَرَأْتُ رُقْعَةَ فُلَانٍ فَأَصَابَنِی وَ اللَّهِ مَا أَخْرَجَنِی إِلَى بَعْضِ لَائِمَتِکَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَنْتَ تَعْلَمُ حَالَهُ مِنَّا حَقّاً وَ مِنْ طَاعَتِنَا وَ أُمُورِنَا فَمَا مَنَعَکَ مِنْ نَقْلِ الْخَبَرِ إِلَیْنَا لِنَسْتَقْبِلَ الْأَمْرَ بِبَعْضِ السُّهُولَةِ أَوْ جَعَلْتَهُ أَنَّهُ رَأَى رُؤْیَا فِی مَنَامِهِ أَوَ بَلَغَ سِنٌّ إِلَیْهِ أَوْ أَنْکَرَ شَیْئاً مِنْ نَفْسِهِ کَانَ یُدْرِکُ بِهَا حَاجَتَهُ وَ کَانَ الْأَمْرُ یَخِفُّ وُقُوعُهُ وَ یَسْهُلُ خَطْبُهُ وَ یَحْتَسِبُ هَذِهِ الْأُمُورَ عِنْدَ اللَّهِ بِالْأَمْسِ نَذْکُرُهُ فِی اللَّفْظَةِ بِأَنْ لَیْسَ أَحَدٌ یَصْلُحُ لَهَا غَیْرُهُ وَ اعْتِمَادُنَا عَلَیْهِ عَلَى مَا تَعْلَمُ نَحْمَدُ اللَّهَ کَثِیراً وَ نَسْأَلُهُ الِاسْتِمْتَاعَ بِنِعْمَتِهِ وَ بِأَصْلَحِ الْمَوَالِی وَ أَحْسَنِ الْأَعْوَانِ عَوْناً وَ بِرَحْمَتِهِ وَ مَغْفِرَتِهِ ...
معقله بن اسحاق در نامه ای به علی بن جعفر نوشت که منجمی زمان ولادت و و مقدار عمرش را نوشته است. از طرفی مقدار عمری که او نوشته است، روبه پایان است. از آخرت خود می ترسد و خواهشمند است که نامه ای به امام ع بنویسد و از او درخواست کند که عملی را به او یاد دهد تا با آن به خدا تقرب یابد. علی بن جعفر از روی نامه بن اسحاق رونویس کرد و خدمت امام فرستاد.
امام (ع) در جواب نوشتند:بنام خدای بخشنده و مهربان. خدا تو را برای من نگه دارد. نامه فلانی را خواندم. به قدری ناراحت شدم که می خواهم کمی تو را سرزنش کنم.
سبحان الله تو از تشیع و ولایت مداری و اطاعت پذیری او خبر داشتی و مرا در جریان مشکل او نگذاشتی؟! تا خیلی زودتر از اینها به راحتی مشکلش را حل کنیم! یا اینکه او را رها کرده بودی تا خوابی ببیند و یا مصیبتی به او برسد و یا از خودش چیزی را که می توانست با آن مشکلش را حل کند، انکار نماید. برخی از مشکلات به آسانی اتفاق می افتند و به راحتی قابل برطرف کردن هستند. اما این امور در روز قیامت و نزد خدا محاسبه خواهند شد.
راه حل را می نویسم به گونه ای که کسی غیر از او صلاحیت آن را نداشته باشد و تو می دانی که ما چقدر به او اعتماد داریم. ثنای بی کران مخصوص خداست. از او درخواست می کنم تا با رحمت و مغفرتش، ما را از نعمت ها و دوستان صالح و یاران خوب بهرمند سازد.
بهرمندی کامل مردم از شکوه سلطنت امام (ع)
و کنت أنا بسر من رأى فسمعت سحرا دعاءه (ع) فحفظت منه (ع) من الدعاء لمن ذکره من الأحیاء و الأموات و أبقهم أو قال و أحیهم فی عزنا و ملکنا و سلطاننا و دولتنا و کان ذلک فی لیلة الأربعاء ثالث عشر ذی القعدة سنة ثمان و ثلاثین و ستمائة.سید بن طاوس ره نقل می کند که در سامرا بودم. به هنگام سحر دعای امام ع را شنیدم. بخشی از دعا که برای زنده ها و مرده هایشان می کرد، این جملات بودند:خدایا آنها را در دوران عزت و حکومت ما، نگهدار یا فرمودند: زنده کن.
حمایت کامل از یاران خالص
الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ کَتَبْتُ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ أَنَّ أَهْلَ بَیْتِی یُؤْذُونَنِی وَ یُفْزِعُونَنِی بِالْحَدِیثِ الَّذِی رُوِیَ عَنْ آبَائِکَ أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ فَکَتَبَأَ مَا یَقْرَءُونَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بارَکْنا فِیها قُرىً ظاهِرَةً وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَى الَّتِی بَارَکَ اللَّهُ فِیهَا وَ أَنْتُمُ الْقُرَى الظَّاهِرَة.
حمیری نقل از محمد بن صالح همدانی نقل می کند که نامه ای خدمت امام زمان ع نوشتم و در آن توضیح دادم که خانواده ام مرا با روایتی از پدرانتان رسیده است، تحقیر می کنند. زیرا در روایتی آمده است: خادمان و نگهبانان ما بدترین مخلوقات خدا هستند.
ایشان در جواب نوشتند: وای بر شما مگر این آیه را نخوانده اید که خداوند متعال می فرماید: «در میان آن مردمان و شهرهایی که به آنها وسعت و برکت دادیم، شهرهای آشکاری قرار دادیم.»
به خدا قسم که ما همان شهرهایی هستیم که خداوند به آنها برکت و وسعت داده است و شما – خادمان- شهرهای آشکاری هستید که در میان ما قرار دارید.
اظهار حق و اماته باطل
اللَّهُمَّ ... أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِلَخدایا... حق را با او آشکار و ستم را بمیران
نجات مومنین از ذلت
وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَکَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الذُّلِّو بندگان صالح را از ذلت نجات بده
آبادانی شهرها
وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلَادَشهرها را بعد از خرابی به دست او آباد کن.
کشتار بزرگان کفر و ضلالت و ذلت آنان
وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ وَ الْکَافِرِینَ.و شهرها را با او آباد کن، و ستمکاران کافر را به دست او قتل عام و بزرگان سیاهی را قلع و قمع و متکبران و کافران را ذلیل کن.
وسعت قیام حضرت مهدی (ع)
وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنَافِقِینَ وَ النَّاکِثِینَ وَ جَمِیعَ الْمُخَالِفِینَ وَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّى لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً وَ لَا تُبْقِیَ لَهُمْ آثَاراً وَ تُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَکَ.و به واسطه او در مناطق شرقی و غربی، آبی و خشکی و صحرایی و کوهستانی، منافقین و پیمان شکنان و مخالفین و محلدین را نابود کن تا جایی که هیچ مقیم و اثری از آنها باقی نماند و شهرهایت را از لوس وجودشان پاک گردان.
انتقام گیری از منافقین و کفار
وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِکَو دلهای بندگانت را شفا بده.
وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ
و سینه های داغ دیده را شفا بخش.
احیای دین
وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِینِکَ وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرْ مِنْ سُنَّتِکَ حَتَّى یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً صَحِیحاً لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّى تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِیرَانَ الْکَافِرِینَ.به وسیله او بخش هایی از دین که محو شده اند، تجدید و احکام و سننی را که تغییر کرده اند، اصلاح کن. تا اینکه دین به او برگردد و در یک چشم به هم زدن به در دست او قرار گیرد و تازه و سالم و بدون انحراف باشد. در نتیجه آتش کفار را با عدل او خاموش کنی.
اظهار عدل
اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فِی إِظْهَارِ عَدْلِکَ فِی عِبَادِکَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِکَ فِی بِلَادِکَ.خدایا از تو می خواهیم تا اجازه دهی جانشینت، عدل خود برای بندگان و قتل عامش را برای دشمنانت آشکار کند.
وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّینَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَکُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِیِّ مِنَ الشَّرِیفِ وَ تُسَاوِی فِی الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِیِّ وَ الضَّعِیفِ
و گسترش دهنده عدالت و پشتیبان دین و نهی کننده از بیهودگی ها و جلوگیر پست از تعرض به شریف و عادل در حکم میان قوی و ضعیف.
عذاب کردن دشمنان
وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَکَ وَ أَعْدَاءَ دِینِکَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِکَ بِیَدِ وَلِیِّکَ وَ أَیْدِی عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ.و دشمنان خود و دینت و دشمنان رسولت را به دست ولیت و به دست مومنین عذاب کن.
زنده کردن قرآن
اللَّهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لَا ظُلْمَةَ فِیهِخدایا قرآن را به دست ولیت زنده کن و نور آن را همیشه ای که در آن تاریکی نباشد، به ما نشان بده.
زنده کردن دل های مرده
وَ أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ.و دلهای مرده را با آن زنده گردان.
برطرف کردن اختلافات
وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَى الْحَقِّ.به دست او افکار پراکنده را بر راه حق جمع کن.
برپا کردن حدود الهی
وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْکَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّى لَا یَبْقَى حَقٌّ إِلَّا ظَهَرَ وَ لَا عَدْلٌ إِلَّا زَهَرَ.و حدود و احکام معطل مانده را اجرا کن. تا اینکه هیچ حقی مخفی نماند و تمام عدلهای شکفته گردد.
برداشتن تقیه
وَ اجْعَلْنَا یَا رَبِّ ... مِمَّنْ لَا حَاجَةَ لَهُ بِهِ إِلَى التَّقِیَّةِ مِنْ خَلْقِکَپروردگارا، ما را از کسانی که به برکت ایشان, مجبور به تقیه نسیتند، قرار بده.
اقامه نماز
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ.شهادت می دهم که تو نماز را به پا داشتی
پرداخت زکات
وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَو زکات را ادا کردی
امر به معروف و نهی از منکر
وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوَانِو امر به معروف و نهی از منکر و دشمنی, نمودی
اقامه سنت ها
وَ سَنَنْتَ السُّنَنَو سنت هایش را سنت کردی
خاموش کردن فتنه ها
وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَو فتنه ها را خاموش نمودی
دعوت به حق
وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَادِو به سوی رشد و بالندگی هدایت کرده و راه های پایداری را روشن نمودی
مجاهدت در راه حق
وَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِو در مسیر او حق جهاد را ادا نمودی.
بلند کننده ستون دین
وَ لِعِمَادِ الدِّینِ رَافِعاًو بلند کننده ستون دین بودی
شکننده طاغوت ها
وَ لِلطُّغْیَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاًو قلع و قمع کننده طغیان و درهم کوبنده سرکشان بودی
خیرخواهی برای امت
وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحاًو خیرخواه امت بودی
برخورد کردن با فاسدان
وَ لِلْفُسَّاقِ مُکَافِحاًو مجازات کننده فاسقان
قیام بر اساس حجت ها
وَ بِحُجَجِ اللَّهِ قَائِماًو قیام کننده با ادله الهی
رحمت برای مسلمانان
وَ لِلْمُسْلِمِینَ رَاحِماًو دلسوز برای مسلمانان
دفاع کردن از حق و شریعت
وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّینِ کَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِیاً وَ عَنِ الشَّرِیعَةِ مُحَامِیاً تَحُوطُ الْهُدَى وَ تَنْصُرُهُو یاریگر حق و صبور در بلا و یاور دین و محافظت کننده از محدوده آن و در بردارنده هدایت و یاریگر آن
رسیدگی به ایتام
کُنْتَ رَبِیعَ الْأَیْتَامِتو پناه یتیم ها بودی
امام شناسی
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِی مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَنِی بِوَلَایَةِ مَنَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَیَّ مِنْ وُلَاةِ أَمْرِکَ بَعْدَ رَسُولِکَ ص حَتَّى وَالَیْتَ وُلَاةَ أَمْرِکَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقَائِمَ الْمَهْدِیَّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَخدایا حجتت را بشناسان. زیرا اگر او را نشناسانی، در دین خود گمراه خواهم شد.
خدایا مرا به مرگ جاهلیت مبتلا نکن. دلم را بعد از توفیق هدایت، گمراه نکن.
خدایا همان طور که مرا به ولایت کسانی که اطاعتشان بر من واجب بود، هدایت کردی. آنان که بعد از رسول خدا ص والیان تو بودند تا اینکه ولایت امیر المومنین و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجت قائم مهدی که درود و سلامت بر همه آنان باد، پذیرفتم.
حرکت در خط امامت
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ سَلِّمُوا لَنَا وَ رُدُّوا الْأَمْرَ إِلَیْنَا فَعَلَیْنَا الْإِصْدَارُ کَمَا کَانَ مِنَّا الْإِیرَادُ وَ لَا تُحَاوِلُوا کَشْفَ مَا غُطِّیَ عَنْکُمْ وَ لَا تَمِیلُوا عَنِ الْیَمِینِ وَ تَعْدِلُوا إِلَى الْیَسَارِ وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمپس از خدا بترسید و تسلیم اوامر ما شده و مسائل را به ما واگذارید. صدور و یا عدم صدور امر از وظایف ماست. در صدد کشف اموری که از شما پوشیده شده است، نباشید. از صراط مستقیم به راست و چپ منحرف نشوید. توجهاتتان را نسبت به ما بر اساس محبت و سنت های روشن شرعی قرار دهید. خدا شاهد است که قصد خیر خواهی شما را داشتم.
ثبات قدم در اطاعت از امام (ع)
اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِی عَلَى دِینِکَ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ وَ لَیِّنْ قَلْبِی لِوَلِیِّ أَمْرِکَ وَ عَافِنِی مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَ ثَبِّتْنِی عَلَى طَاعَةِ وَلِیِّ أَمْرِکَ الَّذِی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَخدایا همان طور مرا در دینت ثابت قدم کن و مرا به اطاعت خود مشغول کن و دلم را برای ولایت والیان امرت، نرم کن و مرا از امتحانات خلقت، عافیت بخش و در اطاعت ولی امری که او را پوشانده ای، ثابت قدم کن.
وَ اجْعَلْنَا یَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّی سُلْطَانِهِ وَ الْمُؤْتَمِرِینَ لِأَمْرِهِ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِینَ لِأَحْکَامِهِ
پروردگارا، ما را از یاران و تقویت کنندگان سلطنتش و اطاعت کنندگان اوامرش و راضیان به اعمال و قبول کنندگان احکامش قرار بده.
همکاری عمومی در مبارزه با ظلم و فساد
وَ کَأَنَّکَ یَا بُنَیَّ بِتَأْیِیدِ نَصْرِ اللَّهِ وَ قَدْ آنَ وَ تَیْسِیرِ الْفَلْجِ وَ عُلُوِّ الْکَعْبِ وَ قَدْ حَانَ وَ کَأَنَّکَ بِالرَّایَاتِ الصُّفْرِ وَ الْأَعْلَامِ الْبِیضِ تَخْفِقُ عَلَى أَثْنَاءِ أَعْطَافِکَ مَا بَیْنَ الْحَطِیمِ وَ زَمْزَمَ وَ کَأَنَّکَ بِتَرَادُفِ الْبَیْعَةِ وَ تَصَافِی الْوَلَاءِ یَتَنَاظَمُ عَلَیْکَ تَنَاظُمَ الدُّرِّ فِی مَثَانِی الْعُقُودِ وَ تَصَافُقَ الْأَکُفِّ عَلَى جَنَبَاتِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ تَلُوذُ بِفِنَائِکَ مِنْ مَلَإٍ بَرَأَهُمُ اللَّهُ مِنْ طَهَارَةِ الْوِلَادَةِ وَ نَفَاسَةِ التُّرْبَةِ مُقَدَّسَةً قُلُوبُهُمْ مِنْ دَنَسِ النِّفَاقِ مُهَذَّبَةً أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ رِجْسِ الشِّقَاقِ لَیِّنَةً عَرَائِکُهُمْ لِلدِّینِ خَشِنَةً ضَرَائِبُهُمْ عَنِ الْعُدْوَانِ وَاضِحَةً بِالْقَبُولِ أَوْجُهُهُمْ نَضِرَةً بِالْفَضْلِ عِیدَانُهُمْ یَدِینُونَ بِدِینِ الْحَقِّ وَ أَهْلِهِ فَإِذَا اشْتَدَّتْ أَرْکَانُهُمْ وَ تَقَوَّمَتْ أَعْمَادُهُمْ فَدَّتْ بِمُکَانَفَتِهِمْ طَبَقَاتُ الْأُمَمِ إِلَى إِمَامٍ إِذْ تَبِعَتْکَ فِی ظِلَالِ شَجَرَةِ دَوْحَةٍ تَشَعَّبَتْ أَفْنَانُ غُصُونِهَا عَلَى حَافَاتِ بُحَیْرَةِ الطَّبَرِیَّةِ فَعِنْدَهَا یَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ یَنْجَلِی ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ یَقْصِمُ اللَّهُ بِکَ الطُّغْیَانَ وَ یُعِیدُ مَعَالِمَ الْإِیمَانِ یَظْهَرُ بِکَ اسْتِقَامَةُ الْآفَاقِ وَ سَلَامُ الرِّفَاقِ یَوَدُّ الطِّفْلُ فِی الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَیْکَ نُهُوضاً وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَکَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِکَ أَطْرَافُ الدُّنْیَا بَهْجَةً وَ تَنْشُرُ عَلَیْکَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِی الْحَقِّ فِی قَرَارِهَا وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّینِ إِلَى أَوْکَارِهَا تَتَهَاطَلُ عَلَیْکَ سَحَائِبُ الظَّفَرِ فَتَخْنُقُ کُلَّ عَدُوٍّ وَ تَنْصُرُ کُلَّ وَلِیٍّ فَلَا یَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ جَبَّارٌ قَاسِطٌ وَ لَا جَاحِدٌ غَامِطٌ وَ لَا شَانِئُ مُبْغِضٌ وَ لَا مُعَانِدٌ کَاشِحٌ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراًپسرم تو به نصرت الهی نزدیک شده ای و روزگار رستگاری و بلند مرتبگی نزدیک شده ای. گویا می بینم که پرچم های زرد در اطراف تو و در میان حطیم و زمزم نصب شده است.
گویا می بینم که یارانت به سبب بیعت های محکم و صفای ولایت و دوستی به صورت منظم مانند دانه های تسبیح، در کنار تو چیده شده اند. آنها در کنار حجر الاسود از سر شوق به تو هجوم می آوردند. به گونه ای که از شدت ازدحام دستهایشان به هم می خورد. خداوند آنها را بواسطه طهارت ولایت و طینت نفیس، پاک گردانیده است. دلهایشان از آلودگی دورویی خالی است و ارواحشان از پلیدی مخالفت پاک و نرم است. خلقتشان در عمل به دین خشن و استوار است. خلق و خویشان از دشمنی کردن با حسن قبول پاک شده است. سیمایشان از فضل خدا، گشاده است و متدین به دین حق می باشند. زمانی که قوای آنها محکم و استوار شود، دشمنان اسلام متفرق خواهند شد.
زمانی که آنها در سایه درختی که شاخه های آن تا اطراف بحیره طبریه را گرفته است، دور تو را بگیرند، صبح حق طلوع می کند و ظلمت جای خود را به روشنایی می دهد. خداوند به واسطه تو سرکشی را از بیخ می کند و نشانه های ایمان را باز می گرداند. بیماری دشمنان و سلامتی دوستانت بر همگان روشن می شود. کودکان در گهواره های خود آروزی آمدن به سوی تو را می کنند و وحوش بیابان اگر راهی برای دیدارت می یافتند، درنگ نمی کردند. تمام دنیا را شادی و سرور فرا می گیرد. شاخه های عزت و سربلندی به اهتزاز در می آیند و بانیان این عزت در جایگاه خودشان قرار می گیرند. دشمنان دین به لانه های خود می خزند و ابرهای پیروزی به سوی تو می آیند. عرصه را بر دشمنانت تنگ می کنی و یارانت را کمک می نمایی. در نتیجه هیچ متکبر ظالم ،منکر خوار ،عیب جوی کینه توز و لجوج کینه ورز بر روی زمین نخواهد ماند. آری کسی که به خدا تکیه کند، خدا او را کفایت می کند. زیرا خداوند اراده خودش را محقق می کند و برای هر چیز حدود و ضوابطی قرار داده است.
سیاست شیعیان در فتنه ها
اعْتَصِمُوا بِالتَّقِیَّةِ مِنْ شَبِّ نَارِ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَشِّشُهَا عَصَبٌ أُمَوِیَّةٌ یَهُولُ بِهَا فِرْقَةً مَهْدِیَّةً أَنَا زَعِیمٌ بِنَجَاةِ مَنْ لَمْ یَرُمْ فِیهَا الْمَوَاطِنَ وَ سَلَکَ فِی الطَّعْنِ مِنْهَا السُّبُلَ الْمَرْضِیَّةدر برابر شعله های آتش جاهلیت که توسط جریانات اموی برافروخته خواهد شد، به تقیه پناه ببرید. زیرا هدف آنها آسیب زدن به فرقه هدایت یافته شیعه است. من نجات کسانی را ضمانت می کنم که در این جریانات از مخفیگاه های خود را ترک نکنند و در تبلیغات علیه آنان روش های ملایم تری را اتخاذ نماید.
وَ نَحْنُ نَعْهَدُ إِلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ الْمُخْلِصُ الْمُجَاهِدُ فِینَا الظَّالِمِینَ أَیَّدَکَ اللَّهُ بِنَصْرِهِ الَّذِی أَیَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا الصَّالِحِینَ أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِکَ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَیْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّیهِ کَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ وَ مِحَنِهَا الْمُظْلِمَةِ الْمُضِلَّةِ وَ مَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِمَا أَعَارَهُ اللَّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلَى مَنْ أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ فَإِنَّهُ یَکُونُ خَاسِراً بِذَلِکَ لِأُولَاهُ وَ آخِرَتِهِ
ای دوست مخلص و مجاهد فی در برابر ظالمان؛ خداوند شما را با همان نیرویی که گذشتگان از دوستان صالحمان را یاری کرد، تقویت کند. من تعهد می کنم اگر برادران دینیت تقوا پیشه کنند و حقوق واجبی که به گردن دارند به مستحقان آنها بدهند، از این فتنه ها سیاه و گرفتاری های گمراه کننده با آسایش نجات پیدا کند. اما کسی که نعمت های خدا را که در دست او به عاریت سپرده است، از مستحقان بخل بورزد. در این صورت در دنیا و آخرت زیان خواهد کرد.
اتحاد و انسجام در عمل به عهد و پیمان خدا
وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیلاگر شیعیان - ما که خداوندآنها را به اطاعت خود موفق کند.- با دلهای همراه و بهم پیوسته به عهد ما وفا می کردند، برکت دیدار ما به تاخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ما همراه با معرفت و شناخت و صداقت در اعمال به زودی نصیبشان می شد. آری خبر اعمال زشت و ناپسندی که از آنها به ما می رسد، باعث کنارگیری ما از آنها می شود. خداوند یاری کننده است و برای ما کفایت می کند. او بهترین وکیل است.
حمایت از امام (ع) در برطرف کردن فتنه ها
فَاتَّقُوا اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى انْتِیَاشِکُمْ مِنْ فِتْنَةٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَیْکُمْ یَهْلِکُ فِیهَا مَن حُمَّ أَجَلُهُ وَ یُحْمَى عَنْهَا مَنْ أَدْرَکَ أَمَلَهُبنابراین از خدا بترسید و ما را در نجات دادن خودتان از فتنه های آینده، یاری کنید. آنان که اجلشان رسیده است، در آن می میرند و آنان که به سعادتمند باشند، جان سالم بدر خواهند برد.
ضرورت حفظ اسرار توسط مردم
حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَیْدَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ السَّمَرْقَنْدِیُّ قَالا حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا آدَمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ الدَّقَّاقُ وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالا سَمِعْنَا عَلِیَّ بْنَ عَاصِمٍ الْکُوفِیَّ یَقُولُ خَرَجَ فِی تَوْقِیعَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِی فِی مَحْفِلٍ مِنَ النَّاسکسی که نام مرا در محافل عمومی مردم ببرد، ملعون است، معلون است.
پرهیز از جهالت, حماقت و بی دینی
یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ قَدْ آذَانَا جُهَلَاءُ الشِّیعَةِ وَ حُمَقَاؤُهُمْ وَ مَنْ دِینُهُ جَنَاحُ الْبَعُوضَةِ أَرْجَحُ مِنْهُای محمد بن علی جاهلان و بی خردان از شیعیان ما را اذیت می کنند و همین طور کسانی که بال مگس بر دین او رجحان دارد .
زمان شناسی
فَإِنَّ الزَّمَانَ أَصْعَبُ مِمَّا کَانَ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلزمان ما بدترین زمان ها است. خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل است.
فقهاء نایبان عام امام (ع) در عصر غیبت
وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ
اما در حوادثی که پیش خواهد آمد، به راویان احادیث ما مراجعه کنید. زیرا آنها از سوی من مردم را راهنمایی می کنند و من نیز از سوی خدا آنها را راهنمایی می کنم.
اما محمد بن عثمان عمری – که خداوند از او و پدرش راضی باشد.- مورد اطمینان من است و نوشته او در حکم نوشته من می باشد.
کار ویژه نماینده عام امام (ع)
استاد معظم ما خادم الحجه آیت الله حاج شیخ محمود حلبی خراسانی- که خدا سایه اش را مستدام دارد- برای ما نقل کرد و گفت: بعد از فراغ از حج واجب خانه خدا در سال هزار و سیصد و شصت هجری قمری و زیارت مرقد رسول خدا – که درودش بر او باد- به عراق آمدم تا پس از زیارت اعتاب مقدسه به ایران مراجعت نمایم. در آن زمان آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی – که خدایش از او راضی باشد- مرجع اعلای دینی و زعیم اعظم شیعه، که در نجف اشرف سکونت داشت؛ مرا ملاقات نمود و با اصرار تمام از من خواست که از آن ایام تا مراجعت به ایران مهمان او بوده و نیز در نجف چهارده شب سخنرانی داشته باشم. ابتدا نپذیرفتم تا پس از اصرار و تاکید مجدد ایشان فقط برای شش روز قول دادم.شبی در نجف در خانه ایشان و در خلوت بودیم. بطوری که حتی فرزندش را نیز اجازه ورود نداد. در طول ساعاتی که با هم گفتگو می کردیم. سخن پیرامون وجود حضرت بقیه الله و وضع شیعیان به میان آمد و من که در طول مسافرت چهدر مکه و مدینه و چه در عراق از مشاهده ضعف شیعیان و عدم تبلیغات صحیح برای ترویج تشیع سخت ناراحت و محزون بودم، به ایشان عرض کردم:
در تمامی مدتی که من سخن می گفتم: آن مرجع دینی به سخنانم به دقت گوش می داد و پس از اتمام سخنم شروع به صحبت کرد و فرمود: این موارد که شما تذکر دادید از واجبات است. و انشاء الله در آینده بیشتر در فکر انجام آن خواهیم بود. البته یادآوری کنم که ما به این مسائل تا حدی توجه داشته ایم و آن حضرت هم کم و بیش بر ما لطف داشته اند. بدینکه که رسید از جا برخواست و قفل قفسه ای را باز کرد. که حاوی اسناد و مدارک و نامه های زیادی بود. پاکتها را یکی یکی پس زد تا پاکتی را بیرون آورد. غبار روی آن را پاک کرد و بوسید و بر سر گذاشت. سپس رو به من کرد و گفت: این نامه مدرکی است که نشانگر لطف حضرت بقیه الله به ما است و من نیز تا حد امکان فرمان ایشان را عمل می کنم. پاکت را گرفتم. پشت نامه نوشته بود: فرمان حضرت
نامه را باز کردم نامه ای را که به وسیله ثقه الاسلام و المسلمین و زین العلماء الصالحین حاج شیخ محمد شریعه ای شوشتری از طرف آن حضرت واصل شده بود، مشاهده کردم و در آن خطاب به سید نوشته بود: قل له: ارخص نفسک، و اجعل مجلسک فی الدهلیز، و اقض حوائج الناس، نحن ننصرک
به او بگو: خودت را در دسترس همه قرار بده و دهلیز خانه ات را محل نشستنت قرار بده و حاجت های مردم را برآور. نگران نباش ما یاریت می کنیم.
آنگاه آن نایب بزگوار ادامه داد: بر اساس این فرمان تماس با من آسان است. در دهلیز خانه ام نشسته ام و در حد امکان حاجات شیعیان را برآورده می کنم و حضرت نیز به ما توجه داشته و یاریمان کرده است...
منبع: سایت آینده روشن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}